زبان امری اجتماعی است یا فطری؟ دو حیثیت «قراردادیبودن» و «قاعدهمندی» از اساسیترین حیثیتهای زبان هستند. قراردادی بودن ریشه در هویت اجتماعی زبان دارد اما منشأ قاعدهمندی را در سرشت انسانها دانستهاند. اگر بخواهیم برای زبان به عنوان نظامی برای مفاهمه و ارتباطات هم منشأ فطری و هم منشأ محیطی قائل باشیم، این دو چگونه با یکدیگر تعامل خواهند نمود؟ این مقاله تلاشی برای پاسخ به این پرسش در چارچوب میراث عقلی حکمای مسلمان است. برای این مقصود، پس از استخراج دلالتهای مبحث الفاظ در علم اصول فقه بر هویت اجتماعی نظامهای زبانی؛ در بخش دوم مقاله نشان داده میشود که خاستگاه زبان از منظر نفسشناختی ریشه در اراده و عقل عملی انسان دارد. بر اساس این بحث در نتیجهگیری با نقش اراده و نظام زبان اجتماعی در استعمال زبان بازخوانی میشود.